معشوقه ی خیالی

Sana Nickparvar

نمی توان گفت
آنچه به دیده می آید
کلام دیده ام را یاری نمی کند
دوست داشتنت در عمق روحم
ریشه دوانده است
مثل نسیمی در صبحگاه
در میان موهایم قدم می زنی
جز بوسه ای بر باد چه می توان کرد؟
در عالم خیال تو را همچون سروی می بینم
ایستاده در غبار ظلمت زمانه
به تو تکیه می کنم
و پوستت را نوازش می کنم
عطر تنت استخوان هایم را در آغوش می گیرد
گر نباشی بوی تنت به دنبالم می دود
و مأمنی جز تو نیست مرا

  • Author: Sana Nickparvar (Offline Offline)
  • Published: June 4th, 2025 03:51
  • Comment from author about the poem: Love is the most beautiful concept that we can have it in our life.
  • Category: Love
  • Views: 1
Get a free collection of Classic Poetry ↓

Receive the ebook in seconds 50 poems from 50 different authors




To be able to comment and rate this poem, you must be registered. Register here or if you are already registered, login here.