در آن سوی خاکستری آسمان شهریست
به وسعت روح آرمیده در گور
در آن سوی خاکستری آسمان شهریست
باد پاییزی همان عشق است
و عشق مأمن هر رنجی است
در آن سوی خاکستری آسمان شهریست
که ماه سیاه رنگش نمی گرید
و خورشید تنها نیست
در آن سوی خاکستری آسمان شهریست
که نور چشم را نمی درد
ستاره سوسو نمی زند
و چهارپا انسانی عادی است
در آن سوی آسمان شهریست
که  بهشت خیالی و جام شراب نیست
روح می رقصد و ورای سیب سرخش نیست
در آن سوی آسمان شهریست
انسان انسان است
و دیو نیست 
در آن سوی آسمان شهریست
که زمینش خالی ست
و بهشتش پر از جام های خیالیست
در آن سوی آسمان شهریست
که نمی بیند
نمی خندد
می گرید
می سوزد
اما آن را عاری نیست
- 
                        Author:    
     
	Sana Nickparvar ( Offline) Offline)
- Published: June 2nd, 2025 10:25
- Comment from author about the poem: Life is elusive...
- Category: Spiritual
- Views: 15

 Offline)
 Offline)


 
                      
			
Comments1
How can we get a translation, please ?
To be able to comment and rate this poem, you must be registered. Register here or if you are already registered, login here.